شاید ندانید ولی در حال حاضر دو پارادایم پولی وجود دارد و اکنون این فرصت برایتان فراهم شده که در مورد هر دوی این پارادیم‌ها اطلاعات کسب کنید.

بطور کلی، انسان‌ها مشتقاتی از انسان‌های دیگر هستند. یعنی ما در ابتدا، رفتار کردن بر اساس آنچه که والدین‌مان انجام می‌دهند را یاد می‌گیریم و سپس با افزایش سن، مهارت‌های تفکر انتقادی را توسعه می‌دهیم و صحبت‌های دیگرانی را که با ما هم‌جهت هستند، تقلید می‌کنیم. به همین دلیل است که انتخاب چیزی که ذهن خود را با آن مشغول می کنیم، از اهمیت بالایی برخوردار است. همان‌طور که بشریت به توسعه انقلاب فناوری اطلاعات ادامه می‌دهد، ما به افرادی نیاز خواهیم داشت که بر ساختن سیستم‌های جدیدی تمرکز کنند که عشق، اختیار، آزادی و انصاف را در اولویت قرار دهد. نگرانی ما این است که سیستم فعلی مملو از افرادی شده که سعی بر کنترل از بالا به پایین دارند و یا اینکه تنها در حال تلاش‌اند راه‌های رسیدن به شهرت را سریع‌تر بپیمایند.
اما سرزنش مردم به خاطر اینکه می خواهند مشهور شوند، اشتباه است.

“مشوق‌ها را به من نشان دهید و من نتیجه را به شما نشان خواهم داد.”

چارلی مانگر (Charlie Munger)


توضیح: در فضایی که کنترل از بالا به پایین (The top-down control) وجود دارد، اعضایی از سیستم که در سطوح پایین قرار دارند توسط اعضایی که در سطوح بالاتر قرار دارند کنترل و هدایت می‌شوند، مانند کنترل نهادهای مالی کوچک‌تر توسط بانک مرکزی.
برخی از افرادی که در شبکه‌های اجتماعی فالوورهای زیادی دارند ارزش‌ها و فعالیت‌های قانونی ارائه می‌دهند، اما نکته اینجاست که اکثر آن‌ها برای جلب اعتماد فالوورهای خود، تمام حقیقت را بیان نمی‌کنند. اینفلوئنسرها اکثرا تلاش‌ها و شکست‌های خود را به نمایش نمی‌گذارند، زیرا هیچ کس یک محصول را از فردی بدبخت نمی‌خرد. اینفلوئنسرها این رویا را می‌فروشند که اگر دوره، محصول یا هر چیز دیگری را که ممکن است در حال فروش آن باشند بخرید، می‌توانید مانند آن‌ها زندگی کنید. اگر توجه کرده باشید، پر کردن شبکه اجتماعی خود با افرادی که ارزش‌های واقعی ارائه می‌دهند، نیاز به دقت و نظارت زیادی دارد. اگر دقت و زمان کافی به این کار اختصاص ندهید، حساب کاربری شما مملو از محصولاتی مانند آلت‌کوین‌ها می‌شود، یعنی کپی‌های کم ارزش. چارلی مانگر ممکن است در مورد بیت‌کوین اشتباه کرده باشد، اما در مورد مشوق‌ها کاملاً درست فکر می‌کند. چیزی که شبکه‌های اجتماعی می‌خواهند این است که مردم را در پلتفرم‌های خود نگه دارند و از توجه آن‌ها درآمد کسب کنند. بنابراین، وقتی از بچه‌ها می‌پرسید که وقتی بزرگ می‌شوند می‌خواهند چه کاره شوند، اکثرشان به جای دانشمند، آتش‌نشان، فضانورد، مهندس یا هر حرفه دیگری که به نفع جامعه است، می‌گویند که می‌خواهند سلبریتی شبکه‌های اجتماعی شوند!

شبکه های اجتماعی

چه زمانی همه چیز آنقدر منحرف شد که بچه‌ها به جای انجام کاری که به نفع جامعه است، بیشتر مشتاق نشان دادن زندگی خود در فضای مجازی شدند؟
نمی‌توان این موضوع را به یک لحظه خاص ارتباط داد، اما معتقدیم همه چیز از زمانی شروع شد که بانک مرکزی انگلیس تصمیم گرفت برای تأمین مالی فعالیت‌های جنگی، اعتبار را به انحصار خود درآورد. این نوع کنترل از بالا به پایین، اولین شکل سیاست تسهیل کمی (Quantitative Easing) و شروع سیستم فیات مبتنی بر اعتبار، یا به عقیده Saifedean Ammous، “گناه اصلی” بود. اعتبار هرگز به خوبی طلا نیست، اما زمانی که یک بانک همسان با اعتبار خود عمل می‌کند، نتیجه ویران‌گر است. انگیزه‌هایی که از این امر به وجود آمد، سیستم فیات را به یک سیستم واقعاً منحوس تبدیل کرده است. نقل قول زیر از Ammous در پادکست Lex Fridman مثال کاملی است از اتفاقی که وقتی رخ می‌دهد که بزرگ‌ترین نهاد، بدون آنکه خودش ارزشی تولید کند، شروع به درخواست ارزش می‌کند:


« من آن را وایت پیپر فیات می‌نامم . همان‌طور که می‌دانید در بیت‌کوین وایت پیپر(white paper) داریم. وایت پیپر فیات این بود که بانک انگلستان به همه بانک‌ها و دفاتر پست خود اعلام کرد: از این به بعد،پرداخت‌ها را نباید با طلا انجام دهید، در عوض دریافتی‌ها باید بر اساس طلا باشد. همچنین باید همه مشتریان خود را تشویق کنید که تمام طلاهای خود را تحویل دهند و در عوض به آن‌ها پول بدهید.»


برخلاف طلا، اعتبار نیازی به سازوکار اثبات کار (proof of work) ندارد
همانطور که سیفدیان با ظرافت در “استاندارد فیات” اشاره می‌کند، در یکی از اولین فروش‌های اوراق قرضه برای جنگ جهانی اول که توسط بانک انگلستان منتشر شد، کمتر از یک سوم اوراق فروخته شد. با این حال در آن زمان، به جای توقف جنگ، بانک انگلستان به دو نفر از مقام‌های ارشد خود حد اعتباری داد و از آن‌ها خواست که دو سوم باقی‌مانده اوراق را خریداری کنند. بانک به جای ارائه ارزش واقعی، از انحصار خود در پول برای تأمین مالی و ادامه مبارزه در جنگی استفاده کرد که شهروندانش به وضوح تمایلی به آن نداشتند. این نوع کنترل از بالا به پایین اثرات ماندگاری داشته و منجر به کسب ثروت بسیاری از انگل‌های اقتصادی، بدون تولید ارزش شده است.

اعتبار بانک

همانطور که اکثر افرادی که این مقاله را می‌خوانند اطلاع دارند، یک وایت پیپر در سال ۲۰۰۸ منتشر شد که واسطه‌های انگلی در اقتصاد را حذف می‌کرد. این وایت پیپر، سیستمی را توصیف می‌کرد که مبتنی بر اعتبار نبود، بلکه در عوض برای به دست آوردن این ارز جدید، نیاز به ارائه ارزش به شکل انرژی داشت. این سیستم به هیچ شخص ثالثی نیاز نداشت و به مردم اجازه می‌داد تا بدون اینکه واسطه‌ای در کارشان دخالت کند و سهمی از تجارت آن‌ها بردارد، به صورت همتا به همتا (peer-to-peer) تجارت کنند. مشوق‌های این شبکه که بیت‌کوین نام دارد به قدری زیبا تنظیم شده است که هر چه این شبکه برای مدت طولانی‌تری فعالیت داشته باشد، امنیت آن نیز بیشتر می‌شود. این یک شاهکار مهندسی واقعاً باورنکردنی است که قدرت تضعیف کامل سیستم فعلی انگل‌های اقتصادی و گسترش اعتبار را دارد. سیستم فیات جنگ‌های بیهوده‌ای را به وجود آورده و پس‌انداز و سرمایه‌گذاری را به دو امر تقریباً جدایی‌ناپذیر تبدیل کرده است. در واقع، ساتوشی ناکاموتو با استفاده از نرم‌افزارهای متن‌باز (Open-source)، یک پول ضد تورمی را به جهان معرفی کرد.

تحت استاندارد بیت کوین، کسب درآمد بدون ارائه ارزش واقعی بسیار دشوار است
اگر انگیزه‌های همسو شدن با مقامات قدرتمند دولتی را کنار بگذارید، دنیا جای بهتری خواهد بود. یعنی دیگر هیچ هم‌کاری پشت پرده‌ای وجود نخواهد داشت زیرا مهم نیست که یک نفر چقدر قدرت یا ثروت در اختیار دارد، چون در هر صورت نمی‌تواند قوانین شبکه بیت‌کوین را تغییر دهد. بسیاری از افراد باید در سال‌های آینده به فکر این باشند که تحت چه سیستمی می‌خواهند دارایی و ارزش‌های خود را ذخیره کنند. یک سیستم از طریق توسعه اعتبار ارز جدید استخراج می‌کند در حالی که سیستم دیگر برای انجام این کار به سخت‌افزار و انرژی نیاز دارد. یک سیستم به انگل‌های اقتصادی اجازه رشد می‌دهد در حالی که سیستم دیگر قوانینی دارد که قابل تغییر نیستند.

حتی کسانی که به اندازه کافی خوش‌شانس بوده‌اند که در یک کشور ثروتمند زندگی کنند، همچنان شاهد کاهش قدرت خریدشان به دلیل تورم هستند. اگر بیت‌کوین در سطح جهانی پذیرفته نشود، احتمالا بشریت در یک چرخه بی‌پایان جنگ گیر خواهد کرد، زیرا تنها راه قابل پیش‌بینی برای حفظ سیستم فیات، رشد مداوم است. رشد ثابت همیشه قابل دست‌یابی نیست و محرک‌های مالی نیز مخدرگونه هستند، یعنی برای بار اول فوق‌العاده به نظر می‌آیند، اما پس از آن برای تجربه همان نتیجه، به مقدار بیشتری از آن نیاز خواهید داشت. هنگامی که همه چیز شروع به معکوس شدن می‌کند و سیستم ناپایدار به نظر می‌رسد، از منظر سیستم فیات، راه حل منطقی آن احتمالا شروع یک جنگ خواهد بود. سیستم فیات به مرور زمان مردم را تباه می‌کند. این یک تباهی تدریجی نیست، بلکه یک تخریب آهسته و ثابت است، مانند کاهش ارزش دلار. سیستم فیات چنان مخرب است که استنی هویر (Steny Hoyer)، رهبر اکثریت مجلس نمایندگان، اعلام کرد که ایالات متحده در حال جنگ با روسیه است؛ در حالیکه به نظر نمی‌رسید هیچ تاییدی از طرف کنگره برای اعلام جنگ وجود داشته باشد. به نظر می‌رسد وقتی شما برای مدت طولانی در حال فعالیت تحت سیستم فیات باشید، فراموش می‌کنید که دیگران از شما انتظار دارند که طبق قوانین بازی کنید. ما دریافته‌ایم که این، نمونه کاملی از کاری است که یک سیستم فاسد با کسانی می‌کند که اسیر آن هستند.

بیت کوین اما رویه معکوس در پیش گرفته است
شخصی در یادداشت خود نوشت: «اخیرا متوجه شدم همسرم باردار است. اولین فکری که با شنیدن این حرف به ذهنم خطور کرد این بود: “خدایا شکرت بخاطر وجود بیت‌کوین”. می‌دانم که این عجیب به نظر می‌رسد، اما اگر راهی برای رهایی از سیستم فاسد فیات وجود نداشت، از آوردن یک زندگی دیگر به این دنیا وحشت می‌کردم. فکر دومی که به ذهنم خطور کرد این بود: “وای من واقعاً قرار است پدر شوم، بسیار مشتاقم تا به فرزندم زندگی خوبی بدهم و او را به عنوان یک فرد خوب تربیت کنم”. بیت‌کوین به من آموخت که فعالیت‌های با ترجیح زمانی کم، چیزی است که منجر به یک زندگی رضایت‌بخش می‌شود.

توضیح: فعالیت با ترجیح زمانی بالا بیشتر به نیازهای لحظه حال مربوط می‌شود، در حالی که فعالیت با ترجیح زمانی کم رضایت حال را به تاخیر می‌اندازد و تاکید بیشتری بر نیازهای آینده دارد.

تا آنجایی که می‌توانم بگویم، هیچ چیز بیش‌تر از بچه‌دار شدن ترجیح زمانی کم ندارد. عدم قطعیت‌های بسیار در جهان وجود دارد و تنها چیزی که به نظر می‌رسد تضمین‌شده است، بیت‌کوین است که تقریباً هر ۱۰ دقیقه یک‌بار، یک بلوک به آن اضافه می‌شود. اگر بیت‌کوین نبود، در تصمیم‌گیری برای پدر شدن احساس راحتی نمی‌کردم. من یک متخصص ریاضی نیستم، اما می‌توانم بگویم که ۳۰ تریلیون دلار بدهی، آنقدر پول زیادی است که حتی پرداخت سود آن نیز یک چالش بزرگ است. حال، با توجه به اینکه دولت‌ها با کسری بودجه مواجه هستند و پولی را که ندارند خرج می‌کنند، پرداخت اصل پول به یک رویا تبدیل شده است. وقتی واقعاً از منظر ریاضیات به این موضوع فکر کنید، متوجه خواهید شد که چرا رهبر اکثریت مجلس خواهان جنگ است. آن‌ها راهی برای تامین مالی مجدد بدهی خود می‌خواهند! افکار عمومی یا هزاران مشکلی که ایالات متحده در کشور خود دارد، سیاست‌مداران را وادار می‌کند تا خواهان جنگ با روسیه باشند. اما جنگ راه حل مشکلات ایالات متحده نیست و اکنون، اتخاذ سیستمی که پاسخش برای حل مشکلات همیشه به جنگ ختم نشود، مهم‌تر از همیشه شده است.»

تحت فعالیت سیستم فیات در حال حاضر، انگیزه‌های جنگ قدرتمند هستند
رند پل (Rand Paul) کسی بود که برای مخالفت با طرح اختصاص بسته ۴۰ میلیارد دلاری به اوکراین مورد شماتت قرار گرفت ( در واقع پولی که در حال حاضر اگر استقراض نکنیم آن را نداریم). به گزارش ان‌بی‌سی نیوز، «پل شخصی آزادی‌خواه است که اغلب مخالف مداخله آمریکا در خارج از کشور بوده، گفت می‌خواهد بدون انجام رأی‌گیری، بندی در لایحه درج شود که بازرس را ملزم کند تا کل هزینه‌های جدید را به دقت بررسی کند». خواننده می‌تواند متوجه شود که چرا دولت ایالات متحده مخالف این است که یک بازرس بر محل خرج‌کرد پول نظارت داشته باشد. حدس ما این است که وقتی کسی بر نحوه خرج کردن پول نظارت دارد، پولشویی بسیار سخت‌تر خواهد بود. هر چه دولت به جای دیپلماسی، بیشتر به جنگ اصرار می‌کند، بیشتر مشخص می‌شود که این یک بازی تقلبی است. شما معمولاً جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها را در یک سمت نمی‌بینید، اما تلاش‌های دوحزبی زیادی برای دادن ۴۰ میلیارد دلار به اوکراین انجام شد، و علی‌رغم تلاش‌های پل برای نظارت بر نحوه هزینه‌کرد این بودجه، این لایحه به تصویب رسید.

تصور کنید که در حال انجام یک بازی فوتبال هستید و درست پس از اینکه تیم شما گلی را که باعث برنده شدن شما می‌شود، به ثمر می‌رساند، داور تصمیم می‌گیرد قوانین بازی را تغییر دهد و باعث شکست تیم شما می‌شود. حالا تصور کنید که در تمام عمرتان کار درست را انجام دهید، یعنی پس انداز کنید، مالیات پرداخت کنید، به جامعه محلی کمک کنید و درست قبل از بازنشستگی، دولت تریلیون‌ها دلار چاپ کند و بازی را به‌کلی تغییر دهد. در ابتدا، ممکن است عالی به نظر برسد زیرا قیمت دارایی‌های شما سر به فلک می‌کشد. اما وقتی واقعیت اندکی پس از آن آشکار می‌شود و تورم قدرت خرید مردم را از بین می‌برد، می‌بینید که اوضاع چندان هم خوب نیست. تاکنون دیده‌ایم که سیستم فیات مردم را تلخ، رنجیده‌خاطر و آسیب‌پذیر می‌کند. همچنین دیده‌ایم که افراد در نتیجه وجود بیت‌کوین صبورتر، دوست‌داشتنی‌تر و شادتر شده‌اند. بیت‌کوین چیزی است که باعث شد یک نفر راحت‌تر تصمیم به پدر شدن بگیرد و به طور موثر جان فرزند متولد نشده‌اش را نجات دهد و تصور می‌کنیم می‌تواند جان افراد بسیار دیگری را نیز نجات دهد.

چاپ پول

تماشای رنج کسانی که کار درست را انجام داده‌اند لذتی ندارد زیرا سیستمی که به آن‌ها وعده زندگی بهتری داده بود، قدرت خرید آن‌ها را از بین برده است. گره زدن پیامدهای ثانویه و ثالثیه چاپ پول به سیاست تسهیل کمی آسان نیست، اما واضح است که با کاهش ارزش پول، همه در درازمدت متضرر می شوند.

از سوی دیگر، وام‌گیرنده باید تمام عمر خود را برای پس دادن اصل وام و بهره‌اش کار کند. منطقی نیست که چرا بانک باید بدون هزینه فرصت وام دهد، اما وام‌گیرنده مجبور است برای به دست آوردن همان پول با هزینه فرصت زیادی روبرو شود. وایت پیپر فیات شما را تا خرخره زیر فشار اهرم‌های مالی فرو می‎برد تا بلکه از عهده تامین نیازهای اولیه مانند خانه یا ماشین برآیید. اقتصاد کینزی ما را به این نقطه رسانده است که اکنون حتی می‌توانید یک پیتزای ۱۵ دلاری را هم تامین مالی کنید (وام بگیرید). این یک فاجعه است که تورم قدرت خرید مردم را تضعیف کرده است، اما راه حل آن دادن وام برای خرید غذا نیست. خوشبختانه، وایت‌پیپر دیگری وجود دارد که منجر به مالی شدن همه چیز نمی‌شود.

تورم

وایت پیپر بیت‌کوین به شما کمک می‌کند تا شب‌ها با دانستن این نکته به خواب بروید که سکه‌های جدید فقط به کسانی داده می‌شود که از قوانین پیروی می‌کنند. سیستم قبلی می‌تواند بی‌نهایت پول چاپ کند در حالی که این سیستم به ۲۱ میلیون واحد محدود شده است. وایت پیپر خود را هوشمندانه انتخاب کنید: ارزش زندگی شما به آن بستگی دارد. برای کسانی که در جامعه غربی زندگی نمی‌کنند، تصور می‌کنیم لازم نیست ناعادلانه بودن سیستم فعلی آن را توضیح دهیم. ایالات متحده مدت زیادی است که تورم خود را به صورت جهانی صادر می‌کند، اما اکنون به نقطه‌ای رسیده است که حتی مردم ایالات متحده نیز شروع به احساس تورم کرده‌اند. ناآگاهی ممکن است در برخی شرایط یک نعمت باشد، اما وقتی می‌بینیم که سیستم فیات چقدر ناکارآمد شده، واضح است که احساس نیاز به یک سیستم جدید خواهیم کرد. هیچ وقت برای کنار کشیدن دیر نیست. این توده‌ها هستند که قدرت را در دست دارند. اما بیشتر آن‌ها فقط متوجه این واقعیت نیستند.

البته بگوییم که ما واقعا مشکلی با وام دادن نداریم. مشکل ما دادن وامی است که برای خلق آن نیازی به هیچ هزینه‌ای (ازسوی بانکها) نیست. نمی‌توان نادیده گرفت که چگونه توانایی چاپ پول به میل خود، بدون هزینه فرصت برای انجام این کار، باعث رشد هزاران انگل اقتصادی و هدر رفتن سرمایه‌های عظیم شده است. همه مردم، سازمان‌ها و دولت‌ها مستعد خطاهای انسانی هستند. بازار آزاد در تصحیح این خطاها به خوبی عمل می‌کند، اما وقتی بانک‌های مرکزی وارد عمل می‌شوند و سیستم کنترل از بالا به پایین را اعمال می‌کنند و درنتیجه مانع از انجام کار بازار آزاد می‌شوند، این خطاهای انسانی بدتر نیز می‌شوند. بر اساس استاندارد بیت‌کوین، دنیا مکان بهتری خواهد بود زیرا مردم باید ارزش واقعی را ارائه دهند تا به آن‌ها پول قرض داده شود. گرفتن یک حد اعتباری از کسی که هیچ هزینه فرصتی ندارد، باعث می‌شود وام‌دهنده و وام‌گیرنده کمتر نگران نتیجه باشند. بر اساس استاندارد بیت‌کوین، هم وام‌دهنده و هم وام‌گیرنده چیزهای بیشتری برای از دست دادن دارند و انگیزه بیشتری برای بهره‌وری با پول به جای فعالیت مانند یک انگل اقتصادی دارند. هر فرد شایسته‌ای برای پرداخت وام به یکی از دوستان یا اعضای خانواده‌اش بیشتر نگران خواهد بود تا پرداخت وام به یک بانک تصادفی. (که آن نیز پولی را که از نظر فنی پول خودش نیست وام می‌دهد) تاکنون دستکاری‌ها و تعریف اصطلاحات مالی زیادی برای ناآگاه نگه‌داشتن مردم از مشکلات سیستم فیات صورت گرفته است.

خوشبختانه، کنترل‌های از بالا به پایین تنها زمانی کار می‌کند که بتوانید مردم را تشویق کنید تا خواسته‌های شما را اجرا کنند. تاریخ به ما نشان داده است که جنگ‌ها زمانی متوقف می‌شوند که پول یا تمام می‌شود یا ارزش خود را از دست می‌دهد. در نقطه مقابل اما، بیت‌کوین از پایین به بالا ساخته می‌شود زیرا مشوق‌های شبکه باعث می‌شود تا مردم با اراده آزاد خود در آن مشارکت داشته باشند. هیچ کس دقیقا نمی‌داند آینده چگونه خواهد بود، اما اگر روایت مشوق‌ها را دنبال کنید، به نظر می‌رسد که نتیجه به نفع بیت‌کوین خواهد بود.

منبع: zerohedge